تحملش را نداشت که یک نفر با سرعت کمی جلو ماشین حرکت کند. دستش را روی بوق میگذاشت و چراغ میداد یا آن قدر میچسبید به پشت ماشین رو به رو تا بالأخره راه بدهد و سبقت بگیرد بعد هم از پنجره ماشین ناسزایی میگفت و با حرکتی مارپیچ ماشین را رد میکرد و این قصه با ماشینهای بعدی هم ادامه داشت.
چندین بار هم به خاطر همین رفتارش سر چهارراهی، در خیابانی با راننده دیگری کارشان به دعوا رسیده بود. قصه به همین جا ختم نمیشد سر مکان پارک کردن با همسایهها دعوا میکرد. توی صف نانوانی به خاطر کمی خمیر شدن نان یا سوخته بودن کنار نان یا شلوغی و... به هر بهانه دیگری دعوا راه میانداخت. احتمالا با چنین نمونههایی در زندگی روزمره روبه رو شده اید.
آدمهایی با خشمهای درونی که به هر بهانهای به دنبال بروز آن هستند. فرقی نمیکند خیابان و رانندگی باشد یا محله و با هم محلهای یا در خانه باشد و با اهل خانواده. عصبی و پرخاشگرند و هر مسئله کوچکی میتواند شبیه جرقهای کوچک آتش فشان وجودشان را شعله ور کند و دار و ندار و هستی شان را به آتش بکشد. بعد از مدتی که این خشم فروکش میکند، پشیمان میشوند و شرمنده از رفتاری که با دیگران داشته اند. این موضوع را آن قدر تکرار میکنند که دیگر خودشان و عصبانیتشان در میان آدمهای دور و بر بی اعتبار میشود. دیگر نه حتی وقتی که حق داشته باشند کسی عصبانی شدنشان را جدی میگیرد و نه وقت پشیمانی عذرخواهی شان به دل مینشیند.
خیلیها هم برایشان همان مثال کلیشهای را میزنند که وقتی ظرفی را شکستی دیگر با هیچ لطف و جبرانی نمیتوانی پیوندش بزنی! اگرچه برخی از خشمها و عصبانیتهای شدید نیاز به درمان دارد، اما هیچ کس به اندازه خود انسان واقف به ضعفها و مدیریت رفتارش نیست. از این روست که پیوسته در آموزههای دینی به گذشت و مهربانی و مدارا با مردم و کنترل خشم توصیه شده است. خشم آتشی است که هم جان فرد را میسوزاند و هم جان اطرافیانش را.
«وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ، خشم خود را فرو مى برند و از مردم در مى گذرند و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.»
(فرازی از آیه ۱۳۴ سوره آل عمران)